کد مطلب:261593 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:271

ادای دین
از ابوهاشم روایت شده است: روزی امام حسن عسكری (علیه السلام) بر اسب خود سوار شد و به سوی صحرا، روانه گردید.

من نیز اسب خود را سوار شدم و به دنبال امام (علیه السلام) به راه افتادم. در حال حركت بودیم كه من ناگهان به فكر دین و قرضی كه داشتم، افتادم كه وقتش رسیده بود به همین علت به فكر فرورفتم كه چگونه آن را ادا كنم.

ناگهان امام (علیه السلام) فرمود: «خدا آن را ادا می كند.» در همان حالی كه بر اسب سوار بود، خم شد و با تازیانه ی خود، خطی بر زمین كشید و فرمود: «ای ابوهاشم! پیاده شو، بردار و به كسی نگو.»

من از اسب خود پیاده شدم و دیدم آن خطی كه امام (علیه السلام)



[ صفحه 38]



با تازیانه ی خود روی زمین كشیده بودند به شمش طلایی تبدیل شد. آن را برداشتم و با هم دوباره به راه افتادیم.

باز در خیال خود برای زمستان خویش برنامه ریزی می كردم و حساب و كتاب می نمودم و مقدار پولی را كه لازم داشتم را محاسبه می كردم. باز در این لحظه امام (علیه السلام) ایستاد و خطی شبیه خط قبلی بر خاك كشید و فرمود: «پیاده شو، بردار و پنهان كن.» من پیاده شدم و آن شمش طلا را برداشتم.

پس از ساعتی به خانه بازگشتیم و من به منزل خود رفتم و مشغول رسیدگی به حساب و كتاب خود شده و شمش طلای اولی را وزن نمودم. در نهایت تعجب دیدم كه ارزش آن طلا، دقیقا به اندازه ی مقدار دین و قرض من می باشد؛ سپس مشغول حساب كردن هزینه ی زمستان خود شدم و وزن طلای دوم را كشیدم و ارزش آن را حساب كردم. با تعجب فراوان باز مشاهده كردم ارزش آن طلا با هزینه ی زمستانم برابری می كند. [1] .

نیز از ابوهاشم نقل شده است: روزی به تنگ دستی و فقر مبتلا شدم و امرار معاش برایم سخت شد. خواستم از حضرت



[ صفحه 39]



امام حسن عسكری (علیه السلام) كمك بگیرم؛ اما خجالت كشیدم. وقتی به منزل خود رفتم، حضرت برای من صد اشرفی فرستاد و همراه آن، نامه ای بدین مضمون برایم نوشته بود: «هرگاه حاجتی داری، خجالت مكش و شرم مكن؛ بلكه آن را از ما طلب كن كه خواهی دید، آنچه دوست داری.» [2] .

علامه ی مجلسی روایت كرده است: روزی فردی به نام علی، نزد امام حسن عسكری (علیه السلام) رفته و به پای حضرت می افتد و این گونه سخن می گوید: ای امام و سید ما! من عاجزم از نصرت و یاری شما به دست خود و عملی ندارم غیر از حب و دوستی شما، بیزاری جستن از دشمنان شما و لعن كردن برایشان در خلوت خود. آیا به من می گویی حال من در آخرت چگونه خواهد بود؟

امام (علیه السلام) فرمود: «پدرم از جدم رسول خدا (علیه السلام) نقل كرده است كه ایشان فرمودند: هر كه از نصرت ما اهل بیت (علیهم السلام) ضعف نشان دهد و در خلوت خود، دشمنان ما را لعنت كند، خداوند صدای او را به تمام ملائكه می رساند؛



[ صفحه 40]



پس هر زمانی كه یكی از شما، دشمنان ما را لعن كند، ملائكه آن لعن را بالا برند و كسی را كه لعنت نكند دشمنان ما را لعنت كنند، و هرگاه صدای او به ملائكه برسد، برای او از خدا طلب استغفار می كنند و ثنای او گویند... و از جانب خدا ندا آید كه ای ملائكه من! دعای شما را در حق این بنده ام، استجابت كردم، ندای شما را شنیدم و بر روح او با ارواح نیكوكاران صلوات فرستادم.» [3] .



[ صفحه 41]




[1] منتهي الآمال.

[2] منتهي الآمال.

[3] منتهي الآمال.